خوش خبر باشي اي نسيم شمال كه به ما مي رسد زمان وصال
قصه العشق الاانفصام لها صمت هاهنا لسان القال
ما لسلمي و من بذي سلم اين جيراننا و كيف الحال
عفت الدار بعد عافيه سالوا حالها عن الاطلال
في جمال اكمال نلت مني صرف الله عنك عين كمال
يا بريد الحمي حماك الله رحبا مرحبا تعال تعال
عرصه بزمگاه خالي ماند ز حريفان وجام مالامال
سايه افكند حاليا شب هجر تا چه بازند شبروان خيال
ترك ما سوي كس نمي نگرد آه ازين كبريا و جاه و جلال
حافظا عشق و صابري تاچند ناله عاشقان خوشست بنال
توضيحات :
معني بيت 2( داستان عشق گسستني نيست ( بي نهايت است) در انجا زبان گفتار بريده شده است) معني بيت 3( سلمي معشوق ما را چه رسيده است واز صاحب سلمي بپرسيد در منزلگاه محوبب ماكيست ( همسايگان كجا هستند و حالشان چطور است ) معني بيت 4( خانه اي كه آباد و درست بود ويران و ناپديد گرديد وضع آن سراي را از ويرانه هاي بازمانده بپرسيد ) معني بيت 5( با داشتن كمال زيبايي و نكويي كامروا شدي خداوند چشم زخم حسود را از تو دور كند ) معني بيت 6( اي قاصد معشوق خداوند تو را نگاه دارد خانه بر تو فراز باد خوش آمدي بيا و فرود آي ) معني بيت 7( ميدان مجلس از ياران باده نوش و از قدح مالامال شراب خالي ماند ) معني بيت 8( شب فراق ظاهر گشت عجبا د راين شب فراق شبروان خيال جانان چه بازي در بياورند )
نتيجه تفال:
1- خوش خبر باشي اي نسيم شمال اي پيك خوش خبر محبوب من سالم است خدا او را حفظ كند مرحبا مرحبا بيا بيا و از او خبر بياور
2- اي پيك بگو ببينم كه حال عزيز من و اطرافيان او حالشان چظور است اي پيك ازاهل و عيال ه خبر آيا آنها شاد و خندان مي باشند ؟
3- آر قصه عشق پايان پذير نيست بلكه بي نهايت و بي پاپان مي باشد و قيل و قال هم نمي باشد بلكه حال است بدان كه جانان شما خيلي كبر و غرور دارد از او مطمئن باش بنابراين دعا كن كه چشم زخم نخورد
4- اي نيت بزودي انجام م يگيرد و بيمار شفا مي يابد و تحفه اي مي رسد و سفر كرده به سلامت باز مي آيد موفقيت از آن شماست و گم گشته پيدا ي شود اما نياز به شكيبايي دارد بنابراين نذري كه كرده اي ادا كن وحاجت يكي از دوستان نيازمند خود را برآورده كن تا خداوند تو را كمك كند)
5- اميدي كه در آن تعويق باشد باعث بيماري دل است اما حصول مراد درخت حيات مي باشد
6- فقر و اهانت براي كسي است كه تاديب را ترك نمايد اما هر كه تنبيه را قبو كند محترم خواهد شد همانطوريكه انسان جاهل هر سخني را باور مي كند و شخص كج خلق احمقانه رفتار مينمايد اما مرد زيرك در رفتار خود تامل ميكند
7- اگر مي خواهيد از او نامه يا پيامي زود برسد در 4 شب متوالي با حضور قلب و معني از سوره مباركه احزاب آيه 14 تا 6 آيه بعد از آن را بخوانيد
8- رنگ سبز روشن را برايتان پيشنهاد م يكنم زيرا موجب شعف و شادي و سرزنده بودن م يگردد و از وسواس شما خواهد كاست
لطفا شرح تفال را در ویدیو زیر تماشا کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید و غزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی دستمال سفره به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید وغزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید و همزمان سفرهای مهمانی خود را زیباتر کنید ...
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :
شرح غزل :
١ -اى نسيم شمال،خوش خبر باشى كه با وزش خود،خبر نزديك شدن زمان ديدار را به مامىرسانى.
٢ -داستان عشق،هرگز گسسته نمىشود؛در اين جا زبان گفتار لال و بريده مىماند.
٣ -از«سلمى»و ساكنان«ذى سلم»چه خبر؟همسايگان ما كجايند و احوالشان چگونه است؟
[سلمى،از عرايس عرب است مانند ليلى در زبان فارسى و ذى سلم نام منزلگاهى است كه سلمى درآن مىزيسته است.در اين جا مقصود از سلمى،معشوق و غرض از ذى سلم،اقامتگاه اوست.بنابراينمىگويد:از معشوق ما و از ساكنان كوى او چه خبر؟]
۴ -خانه،پس از امن و آبادانى،ويران شد؛اكنون احوال آن خانهى آبادان را از ويرانهها بپرسيد!
5 -تو در اوج زيبايى به آرزوهايت رسيدى؛خداوند،چشم بد را از تو دور كند![دو نكته دربارهى اين
معنى لازم به يادآورى است.نخست آن كه ضبط تمامى نسخههاى معتبر مانند متن حاضر است.فقط در برخى نسخه بدلها،به جاى«فى جمال الكمال»،«فى كمال الجمال»آمده،كه ارتباط معنايى
سرراستترى دارد؛يعنى:در كمال زيبايى،در اوج زيبايى.اما«فى جمال الكمال»هم مشكل معنايىندارد كه بخواهيم نسخه بدل را ترجيح بدهيم(آن گونه كه دكتر هروى عمل كرده است.)زيرا كه«فىجمال الكمال»يعنى جمالى كه به مرحلهى كمال رسيده است.نكتهى دوم«عين كمال»است كه«چشم زخم»معنى مىدهد.براى توجيه تناسب عين كمال با چشم زخم،دكتر هروى در شرحغزلهاى حافظ،بحث مستوفايى كرده كه بسيار سودمند است و خوانندهى علاقهمند را به مطالعهىآن در جلد دوم كتاب ياد شده دعوت مىكنيم.علاوه بر آن افاضات،بايد بگوييم،«عين كمال»يعنىچشمى كه كمال را مىبيند و چون ديدن كمال هر پديده،ايجاد شگفتى مىكند.احتمال آن كه بينندهآن را«چشم بزند»زياد است. بنابراين،كمال،مسبّب چشم زدن و تحسين است.از اين رو عين كمال،يعنى چشمى كه كمال را مىبيند و شگفت زده مىشود،مجازا چشم زخم معنى مىدهد.]
۶ -اى پيامآور منزلگاه دوست،در پناه خدا باشى؛بيا،بيا كه بسيار خوش آمدهاى![حمى،به معنى
جاى قرق شده و مقصود از آن،منزلگاه دوست است.]
٧ -اكنون،فضاى بزمگاه،از ياران هم پياله و هم پيمان و از جامهاى سرشار از شراب خالى مانده
است!
٨ -اكنون،شب تاريك جدايى سايه بر همه جا افكنده است.بايد ديد كه در اين شب تاريك،
خيالهاى شبرو،چه نقشى بازى خواهند كرد.
٩ -دلبر زيباى ما به كسى نمىنگرد و به حال عاشقان توجهى ندارد!فرياد از اين همه بزرگى و
جاه و جلال[كه دلبر ما دارد و از آن رو به عاشقان التفات نمىكند!]
١٠ -اى حافظ،تا كى مىتوان در عشق يار صبور و شكيبا بود؟ناله سر كن كه نالهى عاشقان،
دلنشين و خوش است.
****
دیوان حافظ بر اساس نسخه قزوینی و خانلری
غزل به قلم علامه قزوینی :
خوش خبر باشی ای نسيم شمال که به ما میرسد زمان وصال
قصه العشق لا انفصام لها فصمتها هنا لسان القال
مالسلمی و من بذی سلم اين جيراننا و کيف الحال
عفت الدار بعد عافيه فاسالوا حالها عن الاطلال
فی جمال الکمال نلت منی صرف الله عنک عين کمال
يا بريد الحمی حماک الله مرحبا مرحبا تعال تعال
عرصه بزمگاه خالی ماند از حريفان و جام مالامال
سايه افکند حاليا شب هجر تا چه بازند شب روان خيال
ترک ما سوی کس نمینگرد آه از اين کبريا و جاه و جلال
حافظا عشق و صابری تا چند ناله عاشقان خوش است بنال
غزل به قلم شاملو :
#####
غزل به قلم الهی قمشه ای :
#####
غزل به قلم عطاری کرمانی :
خوش خبر باشي اي نسيم شمال كه به ما مي رسد زمان وصال
قصه العشق الاانفصام لها صمت هاهنا لسان القال
ما لسلمي و من بذي سلم اين جيراننا و كيف الحال
عفت الدار بعد عافيه سالوا حالها عن الاطلال
في جمال اكمال نلت مني صرف الله عنك عين كمال
يا بريد الحمي حماك الله رحبا مرحبا تعال تعال
عرصه بزمگاه خالي ماند ز حريفان وجام مالامال
سايه افكند حاليا شب هجر تا چه بازند شبروان خيال
ترك ما سوي كس نمي نگرد آه ازين كبريا و جاه و جلال
حافظا عشق و صابري تاچند ناله عاشقان خوشست بنال
غزل را بشنوید :
#####
کلیپ های مرتبت با غزل :
#####
#####
#####
سپاس از این تعبیر عارفانه و عاشقانه استاد گرامی.
پاسخحذف